مریمی

مریم مینویسد

مریمی

مریم مینویسد

36

دوست دارم پاک شود

هرچه بودو هست


اما ...


آهـــــــــ


تقصیر تو نیست

من آنقدر اسمت را پر رنگ نوشته ام

که پاک کردنشان کمی سخت است


اگر پاک کردن کمکی نکرد


برگه دفترم را پاره میکنم


تا فقط خلاص شوم

حتی اگر یک برگه از چند برگه زندگیم کم شود

ولی می ارزد به آزادی اش

به آرامشش


فراموش شو

فراموش شو

فراموش شو






همین الان به ذهنم رسید و نوشتمش




24



اگر توانستی قلبم را بدون لمس تنم از آن خود کنی...  تمام وجودم ارزانی تو باد

22




نفس ، نفس میخواهم 







برای مخاطب خاص  نوشت :


کاش بفهمم چه میگذرد در

دلت

افکارت

چشمانت


دستانت سرد است یا گرم ؟

19

مادر با نگرانی:


هراس آن دارم که لجنزار افکارت غرقت کند


دل میخواهد جواب دهد


ولی کمی سکوت میکند تا پاک شود



آخر زلالی وجودت مرا غسل میدهند






برای مخاطب خاص نوشت :


به زلالیت ایمان دارم شبنمم


من میدونم تو توی این دنیا یک جایی هستی و داری نفس میکشی

اینا رویا نیست

واقعیته

من بلاخره به تو میرسم


دوستت دارم

دوستت دارم


هرچند که رنگ چشمانت را نمیدانم



مامان میگه تو رویا زندگی نکن

تو واقعیت ها باش


ولی من تو رویا نیستم

باور کن نیستم

رویاهام از یک جنس دیگه است

نه تو


تو با رویا فرق داری

تو واقعی هستی

واقعیه

واقعیه

واقعی


17

میشنویـــــــــ؟


صدای  آخرین تیک تاک های زمان بین و من و  توست.

نترســــــــــــ!


هر آغازیـــ پایانیــــ دارد .



و  نه گریه ات

  و نه  التماست

    و  نه حتیــــــ بوسه هایتـــــ

       و نه ..............................


           ما شریک هم نبودیـــــــــم  !رقیب هم بودیم.




از این جور جمله های زیاد خوشم نمیاد

ولی این به نظرم از بقیه کمی جذاب تر بود




دلم برای یک هـــــــــــــیـــــــــــــس تنگ شده است



برای مخاطب خاص نوشت :


تو نمیدونی معنی هیس چیه

اگر یک روزی پیدا شدی

برات توضیح میدم معنیشو عزیزم


هــــیـــــــــــــســـــــــــــــــــــــــــ


این کلمه ها همیشه

همه جا مینویسم


همه فکر میکنن به علامت سکوته


ولی ...


16





باران ببار

زیاد ببار


بارش تو تهی کن مرا شاید



دلگیرم ازت آسمان


آیا میدانستی ؟؟!









13





برایم بنواز ماه من

برای بنواز زیبایم

 

باز سرگرم ستاره هایت شده ای ؟

ستاره هایی که چشم دیدن مرا ندارند ؟

 

آی مجنون

آی زیبا

آیا ستاره ها را از من بیشتر دوست داری ؟

آیا ستاره ها از من زیباترند؟

 

مگر نمیدانی که من به آنها حسادت میکنم؟

مگر نمیدانی که انها رو دوست ندارم ؟

 

کاش ماه نبودی

کاش از من جدا نبودی

تا ستاره هایی در کار نباشند

تا آسمانی  نباشد

تا فاصله ای بین ما نباشد

 

کاش مثل من زمینی بود

دخترکی تنها بودی

مریمی عاشق

حیرانی سرگردان

 

 

کاش ...

 

دیگر حتی نفس ها هم اجازه ی صدا کردن مریم را ندارند

همه و همه برایم ارزش رومینایی پیدا کردند

میدانستی ؟؟

مریم فقط در کلام تو مقدس بود و تمام

 

دیگر رومینا صدایم میکنند

تمام و کمال ...


11

دیر وقت است

بیا به جای شعر گفتن

لبهایت را ببوسم

کلمه ها میخواهند بخوابند


هــــــــــــــیــــــــــــــــســــــــــــــــــــــ





یک چیزایی به ذهنم میاد که مینویسم


8

چند روز پیش

یا بهتره بگم دو هفته پیش

یکی بهم پیشنهاد داد

گفت اول با هم آشنا میشیم بعد به ازدواج فکر میکنیم

و اگر تفاهم داشتیم با هم ازدواج میکنیم


البته خودش که نیومد جلو اینارو بگه


به عاطی گفته بود

عاطی هم اومد حرفاشو به من گفت


وقتی که فکر کردم

و حساب کردم

دیدم این سومین پسری که تو محیط دانشگاه منو دیده و اومده جلو

و خواستشو گفته


به عاطی گفتم باید در موردش فکر کنم


وقتی رسیدم خونه دوست داشتم جریانو به مامان بگم

ولی ترسیدم نگرانم بشه

و از فردا که میرم دانشگاه

یکسر تو دلش دلهره باشه که مریم رفت کسی مزاحمش نشه

کسی بهش پیشنهاد نده

مریم گول کسی رو نخوره

و فکرای اینجوری


واسه همین نشستم کاملا فکر کردم


دوباره تمام معیار هایی رو که داشتم رو کاغذ اوردم

و تمام چیزهایی که از اون میدونستم

و چیزهایی که فکر میکردم تو این رابطه به ضررم باشه

و به نفع من باشه

رو کاغذ نوشتم

و گذاشتم جلوم


بعضی چیزاش با هم جور در نمیومد


دوباره عمیق نشستم فکر کردم

و واسه گرفتن چندتا اطلاعات دیگه باهاش تماس گرفتم

اخه اطلاعاتم در مورد خانوادش و فرهنگشون کامل نبود

و دوست داشتم این اطالاعاتو با یک دیدو بازدید ساده به دست بیارم

و خانوادمم در جریان قرار بگیرن


به عاطی زنگیدم


گفتم اونطوری هست که الان با خانوادش پاشه بیاد خاستگاری؟

عاطی زیره خنده

گفت رومینا این هنوز درسش تموم نشده

اومده تورو دیده تو دانشگاه و خوشش اومده

حالا میخواد ببینه چه جور دختری هستی

و با هم تفاهم دارین یا نه


بهش گفتم عاطی تو که خانواده ی منو میشناسی

بی نهایت منطقی هستن

و هیچ وقت به من بی اعتماد نبودن

و نیستن

نمیخوام از اعتمادشونم سواستفاده کنم

بگو پاشه با خانوادش بیاد یک جلسه خونمون

تا خانواده همو ببینن

اگر خانواده ها همو دیدن

پسندیدن

خب باشه

منو اون اینقدر در ارتباط هستیم

تا بیشتر با هم آشنا بشیم

و همو بشناسیم

اگر به هم میخوردیم که تصمیم جدی میگیریم

اگرم نمیخوردیم که از ما بخیر

از اون به سلامت


عاطی خندیدو گفت رومی اونو با خودت مقایسه نکن

خانوادش مثل تو منطقی نیستن که بیان یک جلسه با مامانو بابات حرف بزنن


گفتم پس ولش کن عاطی جان


با تعجب گفت چرا اخه ؟

گفتم واسه اینکه من همیشه برام خانواده ی طرفم مهم بوده

و جزء اولین و مهمترین معیارهام واسه انتخاب شریک زندگیمه

وقتی که الان خودت داری میگی خانوادش مثل خانواده ما نیستن

و داری میگی خانوادشون سطح فرهنگشون به ما نمیخوره

پس واسه چی الکی خودمو گول بزنم و الاف کنم


عاطی گفت تو که نمیخوای با خانوادش باشی

میخوای با خود پسره باشی


از حرفش خوشم نیومد


بهش گفتم عاطی اینو نگو

خودت میدونی من با خانوادم چقدر صمیمی هستم

و چقدر بهشون وابسته هستم

و همین وابستگی رو میخوام با خانواده ی همسرم داشته باشم

وقتی که سطح فرهنگ ها به هم نمیخوره

نمیخوام که بهش فکر کنم

چون در آینده هم من زجر میشکشم

هم اون


عاطی حرفی نداشت بزنه

گفت باشه رومینا

تو درست میگی

من بهش میگم جوابت منفیه


منم ازش تشکر کردمو تلفنو قطع کردم


الانم این خاطره و این تجربه رو بازگو کردم

تا یک بحثی رو باز کنم

اونم در مورد خانواده است 


خانواده بی نهایت مهمه در انتخاب شریک زندگی

به قدری مهمه که حد و اندازه نداره


ثروت

شغل

در آمد

ماشین

خونه

و ...


اینا همش به دست میاد

و چیزیه که با تلاس میتونی بهشون برسی

ولی یک خانواده

رو ایمان

اعتقاد

دیدگاه

منطق

رفتار

عادت ها

و خیلی چیزا های دیگه ی فرزندشون اثر میزارن

و فرزندشونو طبق

معیار ها و عقیاد و دیدگاه خودشون بزرگ میکنن


بچه کم کم

ذره ذره

تو این خانواده بزرگ میشه

و با این طرز ایمان

با این عقاید و دیدگاه بزرگ میشه

و رفتار های خانوادش

عادت های خانوادشو الگوی خودش قرار میده

و کم کم این عادت ها و رفتارها

جزئی از زندگیش و خلق و خوی بچه میشن

و با این عقاید بزرگ میشه


و تو اینقدر توانا

و قادر نیستی

که زمانو به عقب برگردونی

و تمام نقص ها

کمبودها

اشتباهات

و خیلی چیزاهای دیگه رو درست کنی


وقتی که خانواده ی طرف مقابلت

با خانواده ی تو

در یک سطح نیستن

نباید تن به این زندگی بدی


من خودم کتاب زنان ونوسی و مردان مریخی رو خوندم

میدونم چی میگه

و کاملا حرفاشو قبول دارم

و میدونم عشق هم مهمترین رکن و اساس زندگیه


ولی اگر شما سعی کنید که همون اول

کسی رو انتخاب کنید

که در سطح و فرهنگ خانواده ی خودتون باشه

باور کنید به خیلی از مشکلاتی که قراره تو زندگی سر این موضوع پیش بیاد

خاتمه دادید

و اصلا سراغ این مشکلات نمیرید 


پس چقدر خوبه که همیشه با چشم باز انتخاب کنیم

بپسندیم

عاشق بشیم

و زندگی کنیم



خانواده واسه من یکی از مهمترین معیار های انتخاب همسر

چون دوست ندارم فردا کدورتی سر این موضوع پیش بیاد


وقتی که زندگی مشترکتو شروع میکنی

چه بخوای چه نخوای

مشکلاتی توش هست


هیچ زندگی وجود نداره که توش مشکلات نباشه

همه ی زنو شوهر ها سر یک موضوعی با هم مشکل دارن


و چقدر خوبه که تا خودت میتونی

و توانایی شو داری

طوری و به گونه ای انتخاب کنی

که از خیلی از مشکل ها خودت با انتخاب درست خودت جلوگیری کنی


یکیش همین خانواده است


تو شاید اخلاق و عقاید همسرتو زیاد نشناسی

و تا زندگیتو زیر یک سقف شروع نکردی

نفهمی که چه جور ادمیه

ولی میتونی قبل از انتخاب به خانوادش فکر کنی

و از چندتا مشکل بزرگ جلوگیری کنی



ته نوشت : 


آخ که چقدر حرف زدم

خودمم میدونم



برای مخاطب خاص نوشت :


عزیزم

طوری باید همو انتخاب کنیم که خانوادهامون به هم بخورن



(یک کلام از مادر عروس)


6

مریمم



آهــــــــــــ


میم مالکیتت در دلم غوغا به پا میکرد



میدانستی ؟




هروقت که مامان مریمم صدام میزنه جون میگرم

یک حالی بهم دست میده که انگار تازه متولد شدم

دنیا جلو چشمام نورانی میشه

کلا حال میکنم

وقتی که مامان

بابا

مهرداد

مهران

میلاد

آرزو

آیدا

منو مریمم صدا میزنن


نمیدونین چه کیفی داره

چه لذتی داره

وقتی که اون میم مالکیت رو به زبون میارن



و ببینید که چقدر لذت خواهد داشت

وقتی که

مخاطب خاصت

عزیزت

شریکت

مهربونت

نفست

اینطوری صدات بزنه

و با عشق بگه

مریمم


اوووووووف


اون وقت فکر میکنم از خر ذوقی

جفتکی که تو هوا میزنم واس خودم






برای مخاطب خاص نوشت :


مخاطب خاصم پیدات شد همیشه مریمم صدام بزن

باشه ؟؟؟


مرسی


منم همیشه از اون میم مالکیت تو صدا زدنت استفاده میکنم عزیزم



فدات