مریمی

مریم مینویسد

مریمی

مریم مینویسد

34


چشمانم را مانند کودکی که با آبنبات گول میزنند

با عکست قول میزنم


اما فریاد دل را چه کنم ؟؟؟



این متنو  رو خیلی دوست دارم


هنوز جدایی و انتظار واسه یک عشق رو تجربه نکردم


ولی فکر میکنم اگر یک روزی با مخاطب خاصم آشنا بشم

و عاشقانه همو دوست داشته باشیم

و اون بخواد بره ماموریت یا مسافرت

چقدر دلم براش تنگ بشه

چقدر باهاش تماس بگیرم

چقدر عکسشو ببینم


ولی به روزی که بخواد برگرده

چقدر خودمو تو بغلش جا بدم

چقدر خودمو براش لوس کنم

چقدر ...



اوووووووووم

چقدر رمانتیکه این جور زندگی های عشقولانه



ولی همیشه سعی میکنم کنارش باشم

هیچ وقت نزارم نه اون منو تنها بزاره

نه من اونو تنها بزارم



فکر کنید مثلا بره یک ماموریت کاری

و چند روز نباشه

وقتی که بر میگرده

تو خودتو حسابی براش خوشگل کنی و مدت ها تو بغلش باشی و بیرون نیای


واییییی


خیلی خیلی خیلی هیجانیه