مریمی

مریم مینویسد

مریمی

مریم مینویسد

55


یک لحظه دلم برای 24 تنگ شد

برای اون ثانیه آخر فیلم که ثانیه های اخر تموم میشد
با یک صدای جالب

تیک تیک تیک

و فیلم تموم میشد و تو میموندی و یک عالمه افکار جورواجور
از جک
مردی که جونشو واسه خیلی چیزا میزاشت


همه میگفتن واسه کشورش جون میکنه

ولی من میگم واسه عقایدش
واسه دیدگاهش
واسه عشقش


چیزی که شاید تو دیدن فیلم بهش توجه نکردیم


اگر هر کدوممون یک جک باور بودیم واسه کشورمون
شاید وضع از اینی که شما ها ازش اعتراض میکنید بهتر بود


ته نوشت :
معذرت میخوام که یک شخصیت داستانی اونم از نوع بیگانشو واستون مثال زدم و الگو قرار دادم
قصد جسارت یا توهین نداشتم
ولی همینجوری گفتم که بدونین

نظرات 3 + ارسال نظر
مسعود دوشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:50 ب.ظ http://iran-hamedan.blogsky.com/

چه چیز میماند فردا از تو برایم؟!
جز پرچین های خـــاطــــراتــــتــــ..
نــــــگـــــاه دل فریبت
و آن لــبـــخــــنـد زیبایتو انــــتـــظــــار تلخ و شیرین بودنت
در کنارمــ ـ ـ ـ

نفس دوشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:56 ب.ظ http://princess91.blogsky.com/

بهترین سریال بود
فرار از زندان هم عالی بود

مرتضی سه‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:36 ب.ظ http://kooris-6.blogsky.com/

سلام!
دلت خوشه وبلاگ درست کردی ! ازم ناراحت نشو چون شما وقتتو میذاری حداقل از مطالب روز هم استفاده کن تصویر بذار تا تنوع داشته باشه !
رو کمک من میتونی حساب کن....
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد