مریمی

مریم مینویسد

مریمی

مریم مینویسد

18



اوپــــــــــــــــــس


محض خنده بود




15






خسته شدم از بس به صدای موسیقی گوش دادم


پس صدای نفس هایت کجاست ؟؟؟؟؟




برای مخاطب خاص نوشت :


 ستاره کوچولوی کی میخوای پیدا بشی تو آسمون سرنوشتم




خیلی دوست دارم سریع باهات آشنا بشم

14







میخواهمت

خیلی خیلی میخواهمت


برای مخاطب خاصم نوشتم






امروز دلم هوس یک آب آلبالویی طبیعی کرده بود

ترش و ملس


اییییییییییییییم


دهنم آب افتاد




وقتی هوس یک چیزی میکنم

و به بابا میگم برام بگیره

یاد حرف مامان میوفتم

که یکی از فامیلامون

که حالا بماند کی

تازه با شوهرش

نامزد میکنه

بعد با هم میرن بیرون

زنه به شوهرش میگه

اینجا سوپری هست

یکدونه پفک بگیر باهم بخوریم

شوهر بیشعورشم

نه بر میداره

نه میزاره 

میگه

تو همیشه چشمات گرسنه ان


خدای من

فکرشو بکن

تو دوران نامزدی

برای اولین بار

نامزدت ازت یک چیزی بخواد

بعد تو اینطوری جوابشو بدی


چقدر زشت



متنفرم از مرد و زنی که عفت کلام نداره

بد دهنه

فحش میده

شوخی های ناجور میکنه


خیلی خیلی خیلی بدم میاد از این جور ادما


امروزم که به بابا گفتم آب آلبالو میخوام

بدون اینکه حرفی بزنه

حتی بگه چشم

یا باشه

سریع رفت چهار راه میدون بار

دوازده تا آبمیوه خانواده گرفت

به طعم های مختلف


الهی قربونش بشم که بهترین بابای دنیاست

هرچی بهش میگم دو سوته برام اماده میکنه


ولی یک نکته که این وسط هست

که با تعریف کردن این داستان موضوع باز میشه


طرز صحبت کردن با همسرته

اینکه یاد بگیری چه جوری باهاش صحبت کنی

عفت کلام داشته باشی

اینکه بهش احترام بزاری


مامان خیلی خیلی رو این موضوع حساسه

تا حالا تو این 19 سالی که باهاشون زندگی کردم

ندیدم که مامان به بابا بی احترامی کنه

یا موقعی که دعواشون میشه

دوتاییشون بهم حرف بدی بزنن

اوج دعواشون اینه که قهر میکنن

و با هم صحبت نمیکنن

بعد چند ساعت آشتی میکنن


همیشه به مهرداد و مهرانم میگه

احترام خانوماتونو نگه دارید

تا اونا احترام شمارو نگه دارن

هیچ وقت نزارید اون حرمت بینتون از بین بره



اخه کلمات به این قشنگی

گلم

عزیزم

نفسم

مهربونم

عشقم

جونم

خانومم

همسرم

مرد زندگیه من

بهترین همسر دنیا

و ...


وقتی کلامتی به این قشنگی هست

چرا از الفاظ رکیک و زشت استفاده کنیم اخه ؟


والا


پس سعی کنید همیشه با کلمه های خوشگل صداش بزنیم

یا باهاش صحبت کنیم



برای مخاطب خاص نوشت :


عزیزم

مهربونم

نفسم

خوشگلم

قربونت بشم

بهترین همسر دنیا

مردم

جونم


...



خب بسه دیگه

خسته شدم











12




میخندم

و این خنده

یعنی خوشحالم


دوستت دارم مخاطب خاصم



10

یک حس مامان بودن اومده سراغم


دلم میخواد مامان بشم 


دی



(حوصله نداشتم بحثی رو شروع کنم ولی دیدم اینو بنویسم بد نیستم)



اینطوری نگام نکنید

خبری نیست والا



مریمی باز یک فیلم نگاه کرده جو گرفتش


یک فیلم هندی بود

هرچند که از فیلم هندی متنفرم

و بیزارم از هرچی فیلم عشق و عاشقی و چرته


ولی این فیلمش بدک نبود

داشتم همینطور شبکه های ماهواره رو عوض میکردم

که این شبکه اومد

که داشت رقص هندی میزاشت


جدا از فیلماشون

خیلی اوازها و رقص هاشونو دوست دارم


خلاصه

اسم فیلمو نمیدونم

ولی در مورد عشق مادرانه بود


زنه چند سال بود بچه دار نمیشد

بعد از چند سال بلاخره بچه دار شد

و یک دختر به دنیا اورد


عاشق دخترش بود



منم یکدفعه جو گرفتم که حامله بشمو مادر بشم



واسه همین حالا میخوام موضوع بحثمو رو مادر شدنو بچه دار شدن بزارم


حسی خیلی خوبیه

و چقدر خوبه که تفاوت سنیت با بچه هات کم باشه

تا بهتر بتونی درکشون کنی


همین ...


من تجربه ی زیاد ی از مادر شدن ندارم

و نمیتونم در این مورد بحثی کنم

چه برسه که امروز هم حوصله ندارم


فقط اینو بگم موقعی بچه دار بشید

که رابطتتون به همسرتون عالی باشه

چون شنیدم که میگن بچه باعث میشه کمی از عشق و علاقه ی دو طرف کم بشه

حالا نمیدونم درست گفتن یا نه


میگم که

من تجربشو ندارم


ولی شما ریسک نکنید



برای مخاطب خاص نوشت :


خدا کنه تو یک فرد نرمال باشی

نه عاشق بچه باشی

نه مثل برادرام از بچه بیزار باشی


ادم به موقع بچه دار بشه خوبه


ولی ازت خواهش میکنم ازم زیاد بچه نخواه


یکی رو دیدم که به به زنش گفته من 4 تا بچه میخوام


به خدا چهار تا بچه زیاده


کمی منطقی فکر کن عزیزم

چهارتا خیلی خیلی زیاده


بچه خوبه

ولی به اندازش


بازم میگم

خدا کنه تو یک مردی باشی که نرمال باشه

نه زیاد بچه بخواد

نه مثل مهرداد از بچه فراری باشه


بعدشم

من میخوام وقتی که به هدف هام رسیدم بچه دار بشم

وقتی که فکر کردم واقعا میتونم واسه فرزندم مادری کنم و وقتشو دارم حامله میشم

وقتی که میدونستم تو میتونی و وقتشو داری که واسه بچمون پدری کنی حامله میشم


فدات

فعلا

9

حرفی ندارم بزنم

فقط اومدم پارازیت بدم و برم 




امروز خیلی دوست داشتم رو یک موضوع جدید

و یک مبحث جدید بحث کنم

و عقایدمو به زبون بیارم


ولی وقتی فکر میکنم میبینم یکمی بی حوصله هستم


باشه واسه یک اپ دیگه


بعدشم تو این دوروز کلی حرف زدم


خوبه تازه این وبلاگو زدم


تو دو روزه بیشتر عقایدمو به قلم آوردم


والا


بستونه دیگه




فعلا

7

آخرین جملاتش مانند یک کودک زیبا بود

پاک بود

فراموش نشدنی بود


دوست دارم

دوست دارم

دوست دارم



امروز یک نوشته ای میخوندم که داشت از معجزات این جمله حرف میزد

اینکه این جمله چقدر میتونه تو زندگی های مشترک

یا تو خانواده ها

یا تو رابطه های دوستانه

معجره ایجاد کنه


دوستت دارم



چقدر خوبه که یک زنو شوهر

این جمله رو همیشه بین خودشون مقدس نگه دارن

و همیشه ی همیشه ازش استفاده کنن


متنفرم از زن و شوهر هایی که

از این جمله زمانی استفاده میکنن که میخوان جو به نفع اونا باشه

مثل اینکه از زنشون یا شوهرشون چیزی میخوان

و این جمله رو به صورت گول زدن طرفشون استفاده میکنم


وای

اسم این کار ریا کاریه


و هیچ جرمی بالاتر از این نیست که با همسرت ریاکاری کنی و دو رو باشی براش


خب وقتی یک چیزی ازش میخوای

مثل ادم بهش بگو

چرا دیگه این جمله ی به این قشنگی رو به گند میکشی

والا ...


دوست دارم همیشه جمله رو تقدیم مخاطب خاصم کنم


یک چیزی بگم

ولی خجالت میکشم


خب دیگه

هرکسی خجالت میکشه

وقتی باهاش اونقدر صمیمی بشی

دیگه خجالت نمیکشی



برای مخاطب خاص نوشت :


مخاطب خاص مهربونم

میخوام از الان به گفتن این جمله عادت کنم

و کم کم بگم

تا خجالتم بریزه


ولی خواهش میکنم تو این آپی که کردم نخواه که بگم


الان که جلوم نیستی

و نمیشناسمت

و نمیدونم کی هستی

و فقط دارم ازت مینویسم

خجالت میکشم بگم

وای به اون روزی که جلوم باشی و من بخوام اینو بگم


البته عزیزم

فکر میکنم اون موقع

اینقدر عشق بینمون هست

که گفتن این جمله

نمیزاره سرخ بشیم

و کاملا با عشق و بدون خجالت برای هم

هزار بار

دوهزار بار

سه هزار بار

تکرارش میکنیم



تو اینطور فکر نمیکنی عزیزم ؟

5

امروز یک فیلم خنکی دیدم که خوشم نیومد

یعنی فیلمنامش جالب بود

ولی کار کارگردانش افتضاح بود


بعد با خودم گفتم خدا کنه فیلم نامه های بی نظیرم

یک کارگردان خوب پیدا کنه


بعد با خودم فکر کردم که ...


مامان و بابا دوست ندارن که کنارشون هستم

سراغ مشهور شدنو فیلم نامه هامو

فیلم سازی برم


منم گذاشتم این آرزوهامو وقتی عملی کنم که

یک یار مهربون و یک همدم خوب پیدا کردم


بعد با خودم گفتم شاید اونم دوست نداشته باشه که من سراغ خواسته هامو آرزوهام برم


شاید بهم بگه مریم بشین تو خونه تند و تند بچه به دنیا بیارو  بزرگشون کنو 

غذا درست کنو ...


وای

خدای من

فکر کردن به این موضوع دیووونم میکنه


به خدا ادم بی احساسی نیستم

از مادر شدن هم خوشم میاد

برعکس من عاشق بچه هستم

ولی دوست دارم به آرزوم برسم

دوست دارم پیشرفت کنم

دوست دارم به نوشته هام جون بدم


به خدا زندگی فقط بچه دار شدنو

بچه بزرگ کردن نیست


به خدا زندگی فقط خونه تمیز کردنو

مهمونی گرفتنو

غذا پختن نیست


زندگی اینه که به خواسته های خودت و شریک زندگیت احترام بزاری

و تلاش کنی که بهشون برسی

هم خودت

هم شریک زندگیت


وای

به خدا وحشتناکه فکر کردن به این موضوع که شوهرت

از اون دسته ادم هایی باشه که بگه من چهار پنج تا بچه میخوام


همیشه تو رویاهای خودم بوده که سه تا بچه داشته باشم

ولی میگم که

اینا همش رویاست


زندگی واقعی با رویا از زمین تا آسمون تفاوت داره 


بازم میگم

به خدا من ادم بی احساسی نیستم

به خدا منم دوست دارم مادر بشم

منم دوست دارم که عشق بین مادر و فرزندو تجربه کنم

منم دوست دارم نه ماه انتظارو تجربه کنم


ولی دوست دارم به آرزوهامم برسم


....


نمیدونم


فقط با تمام وجود دعا میکنم که هیچ وقت همچین شوهری نصیبم نشه

من نمیتونم دست از افکارمو نوشته هام بکشم

و فقط بچه بزرگ کنمو خونه داری کنم


دوست دارم در کنار خانه داری

و رسیدن به زندگیم

به هدف های خودمم فکر کنم


به خدا زن ها هم ادمن

احساس دارن

عقاید خودشونو دارن

افکار خودشونو دارن

منطق خودشونو دارن

آرزوهای خودشونو دارن 



با تمام وجود دعا میکنم که مخاطب خاصم یک فرد کاملا منطقی باشه

که بتونه منو درک کنه

و ازم زیاد بچه نخواد


بازم میگم

من بچه دوست دارم

من عاشق بچه هستم

ولی نه اینکه تند و تند بچه دار بشم 


خدا کنه مخاطب بهم غر نزنه که بشین کارای خونه رو بکن

بچه دار شو و بچه هاتو بزرگ کن

برو کلاس آشپزی

خیاطی و ...


بلکه ازم بخواد که سراغ هدف های زندگیم برم

ازم بخواد که تلاش کنم به آرزوهامون برسیم

به خواسته هامون برسیم

و اینقدر در کنار هم

و با هم

تلاش کنیم تا دوتایی در کنار هم به تکامل برسیم


کمکم کنه تا یک یا علی بگمو شروع کنم به ساختن فیلم هام

کمکم کنه تا به فیلم نامه هام جون بدم

کمکم کنه تا به آرزوهام برسم


خدایا

خدایا

خدایا

خدایا

ازت خواهش میکنم

ازت التماس میکنم

که یک مخاطب خاص بهم بده

خاص خاص باشه

ازت خواهش میکنم خدا

ازت میخوام که منطقی باشه

منو درک کنه

منم درکش کنم

منم جونمو براش بزارم



برای مخاطب خاص نوشت :


عزیزم

مهربونم


وقتی به هم رسیدیم

کمکم کن که به آرزوهام برسم

کمکم کن که به هدف هام برسم


منم کمکت میکنم

منم تا جایی که میتونم

کمکت میکنم که به تمام هدف ها و خواسته هات برسی


اگر تو بی منطق باشی

و فکر کنی که زن گرفتی

واسه اینکه تند و تند بچه دار بشه

بچه بزرگ کنه

برات آشپزی کنه

برات خونه رو تمیز کنه

برات مهمون داری کنه


من دق میکنم نفسم


باور کن اگر تو همچین دیدگاهی داشته باشی

من دق میکنمو میمیرم


میدونم دختر لوسی بار اومدم

ولی باور کن بی نهایت احساساتی هستم


یعنی خونه داری رو دوست دارم

بچه داری رو بی نهایت دوست دارم


ولی هرچیزی زمان خودشو داره


بزار من به هدف هام برسم 

ازت خواهش میکنم


من به کمک تو نیاز دارم

اخه وقتی که تو بشی شریک زندگیم

بشی همه چیزم

بشی سایه ی سرم

جز تو که من کسی رو ندارم


پس بزار همیشه پناه خوبی برام باشی

بزار کنارت احساس آرامش و امنیت کنم

بزار بفهمم

و احساس کنم که برات مهم هستم

و کمکم میکنی


بزار بدونم منطقی هستی

بزار برام آشکار بشه که زنو واسه بچه داری و پرستاری و کارکردن و خیلی چیزای دیگه نمیخوای


بزار فکر کنم زن گرفتی که باهاش به تکامل برسی

همونطور که من در کنار تو

با تو

به تکامل میرسمو

و از زندگی کردن با تو جون میگیرمو رشد میکنم



کمکم کن مخاطب خاصم

کمکم کن تا دوتایی به آرزوهامون برسیم


ممنونم ازت




4

هیچی به اندازه این لذت نداره که لب دریا بشینی فکر کنی و آب پرتقال بخوری

چقدر بده که مشهد دریا نداره

واقعا چرا مشهد دریا نداره ؟؟؟؟؟

چی میشد اگر دریای خزر یک کوچولو میومد اینورتر ؟

یک کوچولو که نه

ولی میومد نزدیک مشهد دیگه

دیگه همیشه لب ساحل پلاس بودم

والا ...





عاشق دریام
عاشق جنگلم
عاشق کویرم
عاشق سفرم

به خیلی چیزا علاقه دارم که دوست دارم بهشون برسم

مثل سفر کردن به همه جا

حالا نمیخوام همین اول زود بپرم رو کشورای دیگه

نه
میخوام همین ایران خودمونو خوبه خوب بشناسم
و به همه جاش سفر کنم
به تمام کویر هاش
دریاهاش
جنگلاش
کوه هاش
استان هاش
شهرهاش
روستاهاش

و خیلی جاهای دیگه

با خانواده زیاد سفر میرم
ولی اینکه به یک مخاطب خاص بری
یک لذت دیگه داره

اینکه باهاش بری وسط یک کویر
روزها اون کویرو بگردین
به تمام نقاطش بری
کوه های سستشو لمس کنی
روشون راه بری

و شب
سرتو بزاری رو شونشو
کنار هم دراز بکشیدو
به آسمون نگاه کنید
به عظمت خدا بنگری
به ستاره های زیباش خیره بشی
و به ماهش چشمک بزنی و بابت مهتاب ازش تشکر کنی

یا اینکه با مخاطب خاصت بری جنگل

خیلی با مامان اینا رفتم جنگل
ولی میدونم رفتن با مخاطب خاص یک لذت خاص دیگه ای داره

و خیلی تفریحات دیگه
که دوست دارم فقط با مخاطب خاصم انجام بدم
دوست دارم فقط و فقط اون باشه
تا به اون تفریحات برسم

خدا کنه که مخاطب خاصم
یکی باشه که اهل حال باشه
و همینطور که من دوست دارم سفر کنم
اونم به سفر کردن علاقه داشته باشه
اونم عاشق کشف کردن منطقه های ناب و دست نخورده باشه
اونم عاشق تجربه کردن باشه
اونم با من همدل باشه

یا اگر نبود
در کنار من
به این گردشگری ها
به این سفر ها
علاقه پیدا کنه
همونطور که من به تمام دوست داشتن های اون علاقه پیدا میکنم
و به تمام خواسته هاش احترام میزارم



برای مخاطب خاص نوشت :


وقتی میگم بریم سفر

پسر بدی نشی که سرم غر بزنی

بگی ولش کن

حوصله داری

بیخیال


تروخدا بزار در کنار تو به آرزوهام برسم

به خواسته هام برسم


بزار در کنار تو چیزایی رو تجربه کنم

که هیچ وقت نه تو تنهایی

نه با خانواده

نه با دوستان

و نه با هیچ کس دیگه تجربه کردم

باشه ؟


منم قول میدم

قسم میخورم

که همیشه به خواسته هات

به علاقه هات

به آرزوهات

احترام بزارم

و بهشون جامه ی عمل تن کنم



قول میدم مخاطب خاصم


بعدشم وقتی که ایران گردیمون تموم شد

میریم سراغ کشورهای دیگه 

3

امروز سر میز صبحانه به مامان خانوم میگم : دوست دارم تا ترم بعد که میرم دانشگاه ازدواج کنم


آقای کوچک خانواده با کمی صدای قاطی شده با غیرت میگوید : خجالتم خوب چیزیه


مامان خانوم میگوید : چرا؟


مریمی میگه : اخه میخوام ابروهامو بردارم و تغییر کنم


مامان خانوم با تعجب میگوید : خب اینکه ازدواج کردن نمیخواد ،

پاشو برو همین الان ابروهاتو بردار ،

برا یک ابرو برداشتن میخوای خودتو بدبخت کنی دیوونه ؟ (به شوخی گفت)


مریمی میگه : آخه میخوام وقتی میپرسن چی شده تغییر کردی بگم ازدواج کردم


مامان خانوم و آقای کوچک خانواده این قیافه ای میشوند : 






خداییش خیلی دوست دارم الان ازدواج کنم

نه اینکه ازدواج کنم برم سر خونه زندگیم

ولی یکی رو داشته باشم که همه جوره خیالم راحت باشه


میگم خیالم راحت باشه

منظور این نیست که از ترشیدگی میترسم

اخه هنوز سنی ندارم که بخوام به ترشیدگی بودنم

یا ترشیده شدنم فکر کنم


(هرچند که من صد در صد مخالفم با این لغت ترشیده)


ولی دوست دارم

یکی باشه که بدونم هست

که بدونم تا ابد کنارمه

که ...


بابا منظورمو بفهمید دیگه




کلا این نیاز هر دختر و پسریه

که به یک سنی میرسه

احساس میکنه به یکی نیاز داره


منم الان به مخاطب خاصم نیاز دارم

اینکه کنارم باشه


دوران عقدو خیلی دوست دارم

دوست دارم الان عقدم کنن

تا وقتی که درسم تموم میشه

برم سر خونه زندگیم


خیلی خوبه




پی نوشت :


یک جمله ای هست که همیشه میگه:


مراقب آرزوها و افکارتان باشید


منظورش اینه که به هر چیزی که فکر کنی

و آرزوشو داشته باشی

بهش میرسی

واسه همین میگه مراقب باش که درست فکر کنی

و درست آرزو کنی


خودم هنوز نمیدونم این فکری که تو سرمه

این خواسته ای که دارم

واقعا خوبه یا نه


فکر کردن که بهش خوبه

ولی اینکه تو اون موقعیت قرار بگیری

نمیدونم


شاید بد باشه

شاید سخت

شاید غیر قبال تحمل


واقعا نمیدونم


ولی وقتی زندگی و رابطه ی

مهردادو آرزو

و مهران و آیدا

و مخصوصا

مخصوصا

مخصوصا

مامانو بابارو میبینم


دلم میخواد منم واسه خودم

یک همدم

یک مهربون

یک ادم واقعی

یک مخاطب خاص داشته باشم


وقتی که آرزو با آرامش سرشو میزاره رو شونه مهرداد

یک حس خاصی میاد سراغم

یک فکر خاص

یک رویای خاص

یک آرزوی خاص


با خودم میگم حتما خیلی لذت بخشه


وقتی خودم میرم کنار مهردادم

یا مهرانم

یا میلادم میشینم

(میم مالکیت همیشه نشان گر عشق و علاقه است)

و سرمو میزارم رو شونه هاشون

به قدریس لذت میبرم که حد و اندازه نداره

و یک احساس امنیت میاد سراغم

اینکه همیشه و در هر شرایطی میتونم با خیال راحت

بهشون تکیه کنم


ولی میدونم که حس من

با حس آرزو

خیلی خیلی فرق داره


آرزو سرشو میزاره رو شونه شریک زندگیش

ولی من میزارم رو شونه ی برادرم

حامی که دارم


...


نمیدونم

ولی دوست دارم این حسو

تجربه کنم


همین

...




برای مخاطب خاص نوشت:


بیا تا سرمو بزارم رو شونت ببینم چه حسی داره


بیا تا زود برم ابروهامو بردارم


(این جمله ی آخری شوخی بود جدی نگیر)



ولی فکرشو بکن چقدر جالب میشه

که معیار یکی واسه ازدواج

برداشتن ابروهاش باشه