مریمی

مریم مینویسد

مریمی

مریم مینویسد

53



برای مخاطب خاص نوشت :


امروز الهام خیلی خوشحال بود

ولی استرس داشت

میخواد به مخاطب خاصش برسه


دلم برای خاص بودن تنگ شده مخاطب خاصم

خیلی خیلی تنگ شده


یعنی کی میای ؟





رومینا نوشت :


متنفرم از دختر و پسرهایی که فقط به قصد پول طرف جلو میان


مثل خیلی از دخترای اطرافم که فقط واسه پول با طرفشون ازدواج کردن


به قول بابا که میگه این جور ادما بی نهایت عقده ای هستن

و اینقدر تو زندگیشون کمبود داشتن که به این جور معیارها رسیدن



خداروشکر که همیشه هرچی خواستم داشتم

و اینقدر مثل بعضی ها گرسنه نیستم


52



روزهایم کمی وحشیست



برای مخاطب خاص نوشت :

چرا نمیای خوب؟
خسته شدم دیگه
تا کی دنبال بهانه باشم ؟

51



کمی خسته شدم از خستگی های روزمره

50



برای دوست نوشت :


میترسم به دوستی سه سالمون گند بزنی

49



دیروز زیره بارون عاشقی کردم


خوش گذشت


ولی کاش میشد تا تهش عشقبازی کنم



برای مخاطب خاص نوشت :


دیروز جاتو زیره بارون خالی کردم

48



امروز دلم آسمانی بارانی میخواهد

داری ؟؟؟؟



برای مخاطب خاص نوشت : چرا پیدا نمیشی ؟ 



47

خدایا آسمانم را این روزها آبی میبینم

شکرت مهربانم




دلم میخواد بلند جیغ بکشمو شکرت کنم خدای بزرگم




چند ساعت دیگه سال 91 میاد

46


حال این روزای های مریمی :


این روزها مریمی کمی بی حال است

نمیدانم چرا

ولی حالو احوال خوشی ندارم



دست نوشت مریمی:


چشمهایم همه جارا به رنگ ارغوان میبیند

نمیدانم اشتباه از لنزهایم است

یا دنیا

ولی خوب میدانم که ارغوان رنگ عشق نیست

رنگ فاصله هاست






مریمی نوشت :


میدانم این روزها غیبتی بلند بالا داشته ام

بگذارید به حساب خرابی های اوضاعم

ولی خوب میشوم

چون رنگ آسمانم آبیست

45

مریمی میبینی ؟

دنیارو میگم


میبینی چقدر عجیبه



میدونم راه درستو انتخاب میکنی


پس بخند مریمی

خودتو نباز


آفرین دختر خوب

آفرین


خدا بزرگه

خیلی بزرگ

خیلی خیلی خیلی بزرگ 




44



امروز هوا بدک نبود

خوب بود



اخ که چقدر بده راه بری رو نقطه ضعف همسرت

و اونو جلو بقیه خورد کنی



خدایا

خدایا


آخه چرا بعضی ها اینطورین


چرا طوری با همسرشون برخورد میکنن که انگار بلای جونشونه؟


محمد پسر به این خوبی

ماهی

نجیبی

مهربونی


آخه چرا عاطی باهاش اینطوری برخورد میکنه



اخه چرا ؟؟؟؟؟؟؟



خدایا خواهش میکنم

وقتی که با مخاطب خاصم آشنا شدم

و با هم قرار بود بریم زیر یک سقف بهم توانایی بده که خوب باشم

که عاشقش باشم

که احترامشو نگه دارم

که خوردش نکنم


بهم شعورشو بده


نمیخوام مثل این اینا بیشعور بازی در بیارم


میخوام با شعوری کامل باهاش برخورد کنم